loading...
ورود خرپول ها ممنوع
فرمانده بازدید : 1 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (1)

سلام به هنگ اول ارتش خوش امدید.

یعنی به وب من

اگر مثل خودمونی خوش آمدی ولی آگر..

خرپولی حالا که تا اینجا اومدی یه گشتی بزن.

راستی این خرپولا خیلی پر رو شدند

اگر می خوای که حسابشون رو برسیم

سرباز ارتش من بشید و این کار رو می تونید با عضو شدن انجام بدید

اگر هم می خوای تدارکات بفرستی نظر یادت نره

راستی چند روزی هست که با مقامات بالا در صحبتم تا ما را در جنگ پشتیبانی کنند

در جنگ علیه خرپولا

اما اون ها میگن تو نه سرباز کافی داری نه تدارکات کافی

پس سریع سرباز بشید و تدارکات بفرستید

وگرنه ....

کلاهمون میره توی هم.!

راستی عشق است یزد...

منتظر هنگ دوم باشید .

این وب مال همه است به جز خرپول ها

خداحافظ......

فرمانده بازدید : 1 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)
ای اشک ، آهسته بریز که غم زیاد است ای شمع آهسته بسوز که شب دراز است

امروز کسی محرم اسرار کسی نیست ما تجربه کردیم ، کسی یار کسی نیست . . .

تنها تر از همیشه

هنگ هفتم

فرمانده بازدید : 2 چهارشنبه 02 مرداد 1392 نظرات (0)

 

سكوت رامیپذیرم اگربدانم روزی باتو


سخن خواهم گفت تیره بختی رامیپذیرم

اگربدانم روزی چشمان توراخواهم سرود

مرگ رامیپذیرم اگربدانم

روزی توخواهی فهمیدكه دوستت دارم

(دوست دارم فقط به خاطرخودت )

 

هنگ ششم

فرمانده بازدید : 1 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

تا حالا خوب به ماه نگاه کردید یکی هست که همیشه ما رو نگاه میکند

اگر خوب نگاه کنید میتونید ماه ایرانی رو ببینید

یادش بزرگ

هنگ پنجم ...چرا نظر نمیدید نامردا

فرمانده بازدید : 1 سه شنبه 01 مرداد 1392 نظرات (0)

خیلی نامردید میاید بازدید ولی نظر نمی دید...خمیازه

آدم ها دو دسته اند افرادی که میان وب من و نظر میدند...

و اون هایی که میان وب من و نظر نمیدند

و نقل است از کیکاووس که بی معرفت ترین آدمها اونهایی هستند که میرن وب فرماندهشون و نظر نمیدند

مژهمژهمژه

فرمانده بازدید : 2 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (0)

هنگ سوم ...

گر محبت ثمرش سوختن و ساختن است

یا به دنبال محبت سر خود باختن است

من به میدان رفاقت گذرم از سر خویش

تا بدانی که این حاصل دوست داشتن است .

فرمانده بازدید : 2 دوشنبه 31 تیر 1392 نظرات (0)

هنگ دوم .پادگان ۲۲۱

دام بگذاری، اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟

تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان، عشق کن‌
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟
مُردم از بس شهر را گشتم یکی عاقل نبود
راستی تو این همه دیوانه می‌خواهی چه...
کار؟
مثل من آواره شو، از چاردیواری درآ!
در دل من قصر داری‌، خانه می‌خواهی چه کار؟
شرم را بگذار و یک آغوش در من گریه کن‌
گریه کن، پس شانه ی مردانه می خواهی چه کار؟

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    نظرت درباره خرپول ها چیه؟
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 9
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 2
  • بازدید سال : 3
  • بازدید کلی : 142